CliP
من آن غریبه ی دیروز ، آشنای امروز و فراموش شده ی فردایم . در آشنایی امروز مطالبی می نویسم و عکس ها و نوشته هایی قرار می دهم تا در فراموشی فردا یادم کنید . غرض نقشي است كز ما بازماند / كه هستي را نمي‌بيبنم بقايي...
 
 
سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 21:11 ::  نويسنده : مریم

 

بخاطربسپاریم حضور هر کس وهر چیز....

در زندگی ما اتفاقی نیست....

خداوند در هر حضور...........

رازی نهان کرده برای کمال.......

 

خوشا به حال ما اگر ........

آن راز را دریابیم........



سه شنبه 29 مرداد 1392برچسب:, :: 21:6 ::  نويسنده : مریم

به نام حضرت دوست

ارزش دوست برایم آنقدر هست که حاضرم برای قدمهایش پل عبور شوم ......

حتی اگر لحظه ای نگاهش به زیر پایش نیفتد

 

به سلامتی رفیقی  که یک روز میاد سر خاکم

اما نمیتونم جلوش پاشمدو شاخه گل رز سرخ goleh sorkh

ولی خاطرم راحته که خاک زیر پاشم...........

 



شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 19:3 ::  نويسنده : مریم

            .....انسان ها به ناگهان شکسته نمی شوند..این ماییم که دیر به دیر نگاهشان می کنیم!

 

....وقتی احساس دلتنگی می کنید:یادتان باشد که خدا همین نز دیکی ها ست ...!!!

 

....به فکر ماندن نباش!همه ما می رویم وتنها خداست که می ماند..!!!!

 

....قیمت تو به اندازه خواست توست:اگر خدا را بخواهی قیمت تو بی نهایت است!..و اگر دنیا را بخواهی قیمت تو 

 همان است که 

خواسته ای...........!

 

 



شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 1:40 ::  نويسنده : مریم

 

 
 
 
 

 

 

 

 

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

 

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

 

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

 

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

 

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

 

گفتی: فاذکرونی اذکرکم .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

 

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

 

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

 

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

 

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

 

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌ کنی تمومه!

 

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

 

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل... اصلا چطور دلت میاد؟

 

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم

.:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.

 

گفتم: دلم گرفته

 

گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا .:: (مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشن (یونس/58) ::.

 

گفتم: اصلا بی‌خیال! توکلت علی الله

 

گفتی: ان الله یحب المتوکلین .:: خدا اونایی رو که توکل می‌کنن دوست داره (آل عمران/159) ::.

 

گفتم: خیلی چاکریم!

 

ولی این بار، انگار گفتی: حواست رو خوب جمع کن! یادت باشه که:

و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنة انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره 
.:: بعضی از مردم خدا رو فقط به زبون عبادت می‌کنن. اگه خیری بهشون برسه، امن و آرامش پیدا می‌کنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن، رو گردون میشن. خودشون تو دنیا و آخرت ضرر می‌کنن (حج/11) ::.

 

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم

 

گفتی: فانی قریب 
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

 

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش می‌شد بهت نزدیک شم

 

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵) ::.

 

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!

 

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم ..:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

 

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

 

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه 
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰) ::.

 

گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار می‌تونم بکنم؟

 

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده 
.:: مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.



شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 1:36 ::  نويسنده : مریم
وقتی خدا از پشت دستهایش را روی چشمانم گذاشت. از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم. که فراموش کردم او منتظر است تا نامش را صدا کنم...

 

در بیکرانه زندگی دو چیز افسونم کرد ، آبی آسمان که می بینم و میدانم نیست و خدایی که نمی بینم و میدانم که هست...
 

 

 

 
آدما تا وقتي کوچيکن دوست دارن براي مادرشون هديه بخرن اما پول ندارن.
وقتي بزرگتر ميشن ، پول دارن اما وقت ندارن.
وقتي هم که پير ميشن ، پول دارن و وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن!...
 
 
 
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!!
... ... ...
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
 
خورشيد
هر روز
ديرتر از پدرم بيدار مي شود
اما...
زودتر از او به خانه بر مي گردد...
 
 


شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 1:21 ::  نويسنده : مریم

نامت را که می نویسم

 

            بغض در حنجره می شکند

                                اشکها خون می شود

با حرف ح

حنجره ام می لرزد

سین را که می گویم

هفت سین دلم تکان می خورد

و سبز ترین بهار در سرخ ترین حادثه ها می روید...

 


شنبه 26 مرداد 1392برچسب:, :: 1:3 ::  نويسنده : مریم



پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:, :: 15:53 ::  نويسنده : مریم

 

معلم میدانست فاصله ها چه به روزمان می‌آورند
که به خط فاصله میگفت خط تیره   چشمک

 

 

 

 

“اسمم”را سنگی نگه میدارد” خودم” راگوری و” یادم” را … نمیدانم!

شاید شما باشید

 

 

 

یادمان باشد که اعتمــــــــــــــــــــاد المثنی ندارد 
پس آن را از بین نبریم.  بی تقصیر

 

 

 

 

 

 

خیلی وقتا بهم میگن چرا میخندی؟؟ بگو ما هم بخندیم...

اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری.. بگو ما هم بخوریم...     گریه

 

 

 

 


خدایا …
تو دنــیای ما آدمــا …
یه حالتی هست به نام ” کــم آوردن ” !
تو که خــدایی و نمیتونی تجربش کنی …
خــوش به حــالت … !   

 

 

بين هزاران"ديروز" و ميليونها "فردا" ؛
فقط يك "امروز" وجود دارد !
  • فقط يك "امروز" وجود دارد !"امروز" را از دست نده ... !!!                                                                                  

 

 

بدان اگر ساکن بنشینی :لگد مال خواهی شد....

 

حتی اگر در مسیر خود باشی..!!!!!!!                                   

 

 



پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:, :: 3:34 ::  نويسنده : مریم



پنج شنبه 24 مرداد 1392برچسب:, :: 3:10 ::  نويسنده : مریم
 

شما چطور؟

نظرتون چیه؟

موافقید؟

 

 


آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای من و آدرس nouri58.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 71
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 71
بازدید ماه : 170
بازدید کل : 56183
تعداد مطالب : 95
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1


كد موسيقي براي وبلاگ

کد زیباساز انفجار گل


(ÏÑíÇÝÊ ˜Ï ÓÇÚÊ)
                    
 
 
 

کد تغییر شکل موس

دریافت کد بارش ستاره

کد موس ستاره و قلب

کد چرخش تصاویر

دریافت کد موس حباب


kaj tasavir کد کج شدن عکسها در وبلاگ

کد گرد شدن تمام تصاویر وب